گفتگو با بنیانگذاران اپلیکیشن کارگرین
استارت آپ ها هر کدام قصه ای دارند ؛ قصه ای از جنس خود زندگی .شکست ها و پیروزی هایی دارند ، فرازها و نشیب هایی و این ها همه در بستری از تلاش های بی وقفه صورت می گیرد ، مبارزه کردن ،تلاش کردن ، خسته نشدن همه و همه جزئی جدا نشدنی از این زیست بوم است. از روزی که ایده ای در ذهن شما شکل می گیرد تا روزی که محصول نهایی را ارائه می دهید به اندازه خود زندگی تجربه خواهید داشت .
ظاهرا میهمانان ما در این بخش ، یعنی اهالی استارت آپ کارگرین از یک دغدغه شروع کرده اند ، دغدغه ای از جنس مسوولیت های اجتماعی و فارغ از نتیجه کارشان از بازخوردهای اجتماعی کسب و کارشان احساس رضایت دارند و حال خوبی را تجربه می کنند . استارت آپ کارگرین شاید در ابتدا ایده ی پیچیده ای ندارد اما همت بزرگی در پس پرده نهفته دارد و تلاشی بی وقفه برای به نتیجه رسیدن .
داستان این بار ما؛ ماجرای زندگی دو جوان شیرازیست که یک مسولیت اجتماعی آنها را به سمت استارت آپ ها سوق داده است.
[aparat id=”yxo7F”]
بسم الله الرحمن الرحیم.
- از رسانهی فارس استارت آپ خدمتتان هستیم . رسانهای است که قرار است در حوزهی کسب و کار فرهنگسازی کند و فعالین حوزهی کسب و کار را بیشتر به مخاطبینش معرفی کند. مسئلهی اصلی در رسانهی فارس استارت آپ برای ما این است که جنبههای نوآورانه و جنبههای اجتماعیای کسب و کارهای نوین را بیشتر معرفی کنیم و کسانی که ایدههای متنوعی در ذهنشان شکل می گیرد، متوجه جنس فرهنگی- اجتماعی حوزهی کسب و کار، خاصه کسب و کارهای نوین هم بشوند.
امروز هم خدمت شما به عنوان بنیانگذاران کسب و کار «کارگرین» هستیم. امیدوارم که گفتگوی خوبی داشته باشیم و در این فرصت مختصری که شما زحمت کشیده اید و وقتتان را در اختیار ما گذاشتید بتوانیم بحثهای خوبی داشته باشیم. برای بخش اول لطفا معرفی مختصر بفرمایید. اعم از اینکه رشتههای تحصیلی تان چه بوده است و کجا تحصیل کرده اید، اهل کجا هستید، ازدواج کرده اید یا نه؟ تا اینکه مخاطب ما بعد از شنیدن اینها متوجه بشود که آدمهایی که در حوزهی کسب و کار، کار میکنند خیلی ماوراء زمینی نیستند و از جنس خودشان هستند. فرصت در اختیار شماست، بفرمایید.
به نام خدا. بنده ناصر سلطانی متولد ۱۳۶۳ در شهر شیراز هستم. تحصیلاتم را در رشتهی برق الکترونیک در مقطع لیسانس به پایان رسانده ام و از دانشگاه آزاد مرودشت در سال هشتاد و نه فارغالتحصیل شدم و بعد از آن وارد حوزهی کاری خودم یعنی برق الکترونیک شدم و مدت کوتاهی در شرکتی در شهر عسلویه کار میکردم. شرکتی که در شهر عسلویه مشغول بودم در زمینه عمران در فازهای هفده و هجده عسلویه بود. بنابراین من پس از بازگشت به شیراز در حوزهی ساخت و ساز و فعالیتهای عمرانی ورود کردم و اکنون حدود ۹ سال هست که فعالیت میکنم و چندین پروژه عمرانی را به صورت پیمانکاری یا شرکتی شخصیسازی انجام داده ام.
- از چه سالی وارد کسب و کار کارگرین شده اید؟
تقریباً یک سال و اندیست که در کارگرین مشغول هستیم. حدود یک سال و هفت- هشت ماه. ولی قبل از آن من و مهندس هادیپور دوستی چندین ساله با هم داشتیم و سه سال پیش به فکر افتادیم براساس نیازی که خودمان در کار عمرانی احساس می کردیم و تحقیقات میدانی که در این زمینه داشتیم، مقدمات شروع کار را فراهم کردیم. ابتدائاً تحقیقات ما در زمینه بازار کار و ایجاد این نوع کسب و کارها و آینده و چشمانداز آنها بود و اکنون حدود سه سالی هست که درگیر فضای استارت آپ ها هستیم.
آقای هادیپور خدمت شما هستیم.
من هم سلام عرض میکنم خدمتتان، خیر مقدم میگویم. لطف کردید، تشریف آوردید و اینکه بها میدهید به این اکوسیستم و کسب و کار ما یعنی کارگرین.
بنده هادیپور هستم. لیسانس نرمافزار کامپیوتر از دانشگاه آزاد ؛ در دو مقطع، یک مقطع کاردانی که سال هشتاد و دو از دانشگاه لار گرفتم و سال هشتاد و نه هم که لیسانس را از دانشگاه آزاد زرقان گرفتم. بنده هم بعد از اینکه مجموعه ای از کارها در رشته و حرفهی خودم یعنی نرمافزار داشتم و یکسری فعالیت نیز در بازار آزاد داشتم با یکی از دوستان عمرانی، یک شرکت عمرانی- ساختمانی تاسیس کردیم وکارهای پیمانکاری شخصی سازی ، خصوصی و دولتی را انجام میدادیم .
از سال هشتاد و نه وارد صنعت عمران و ساختمان شدیم و تا سال نود و شش فعالیت میکردیم … الآن هم فعالیتهای جسته و گریختهای داریم ولی نه به صورت جدی مثل قبل، و بیشتر درگیر استارت آپ شده ایم. یکسری نیازها و یکسری مشکلاتی که در جامعه همه دیده اند، چه دوستان ما، چه همکارهای ما و چه مردم عادی، در واقع ما آنها را به یک چشم دیگری نگاه کردیم. و چون زمینهی فعالیت IT هم از قبل داشتیم، سعی کردیم که به صورت ITbase که شاید راحتترین راه حل یک مشکل در روزها باشد، آن مشکلات را در این بستر حل کنیم و کارگرین را با مهندس سلطانی، خودمان شروع کردیم و شاید تفاوتی که با بقیه بچههای اینجا ما داشته باشیم این است که ما قبل از اینکه اصلاً بدانیم استارت آپ چیست، این کار را استارت زدیم و بعد با محیط شتابدهنده و استارت آپها به تدریج آشنا شدیم.
- ایدهی اولیهی کجا شکل گرفت؟
هر دو درگیر کار عمرانی بودیم و عمده وقتهای فراغت را با هم بودیم. یکبار سر صحبت باز شد که کاری کنیم خارج از کارهایی که تا کنون انجام داده ایم، یعنی خارج از کارهای مرسوم عمرانی و از سادهترین کاری که همه به سمتش میروند، یعنی فروشگاه اینترنتی شروع کردیم …
یک فروشگاه اینترنتی به صورت مارکت پلیس[۱] از محصولات جانبی موبایل چون قبلا آشنایی مختصری با بازار موبایل داشتیم و بازار را می شناختیم برادر آقای سلطانی هم در کار موبایل بودند و ما فروشگاه لوازم جانبی را راه اندازی کردیم ؛ در همین روزها بود که بحث های ما به سمت ایده های مختلف دیگری می رفت …
مثلاً میگفتیم این کارگرهایی که صبحها میآیند و سر دکهها کنار خیابان میایستند – نه به خاطر اینکه حس ترحمی باشد، بلکه بیشتر این کار وجهه اجتماعی خوبی نداشت- میگفتیم مثلاً برویم پیگیری کنیم که دفاتری طراحی شود و اینها را ثبتنام کنند و آنجا بنشینند و کنار خیابان نایستند. در واقع به دنبال ساماندهی آنها بودیم که فکرمان به سمت IT رفت …
چرا برویم دفتر احداث کنیم، یک اپلیکیشن و یا یک سایت طراحی می کنیم و این هدف را دنبال می کنیم. تازه آن روزها اسنپ بر سر زبان ها افتاده بود و رایج شده بود و ایده اصلی به این سمت سوق پیدا کرد.
ما از یک سایت شروع کردیم. دوباره بعد از ده سال کار عمرانی، لپ تاپها را باز کردیم و شروع به مرور آموزشهای قبلی کردیم اینکه چگونه یک سایت را بالا بیاوریم و قس علی هذا …
یک سایت اولیهی سادهی وردپرسی بالا آوردیم که تست بگیریم. در همین حال داشتیم در دکههایی که در شهر شیراز هست و کارگرها میایستند یا در کارگاههای ساختمانی با دوستانمان مشکلات را یک بررسی و ارزیابی میدانی می کردیم جنس مشکل را دقیق تر متوجه می شدیم . بررسی می کردیم که آیا این مشکلی که ما حس کرده ایم واقعاً مشکل همه هست یا نه؟ سپس آن سایت را بالا آوردیم و روی آن شروع به تبلیغ کردیم. بازخورد نسبتاً خوبی گرفتیم و تصمیم گرفتیم که هزینهای برای کار بکنیم. یک سایت محکمتر و بهتر و یک اپلیکیشن را برونسپاری کردیم.
تصمیم گرفتیم که شرکتی متخصص این اپلیکیشن را برایمان بنویسد و سایت را محکمتر و شکیلتر و برای اجرای ایدههای دیگری که در ذهنمان هست، آماده کند.
- یعنی ایدهی اولیه از مسئولیت اجتماعی که در ذهن داشتید شکل گرفت؟ و بعد شاخههای بعدی را به آن اضافه کردید؟
دقیقاً. البته صرفاً مسئولیت اجتماعی نه، علاقه مند بودیم که کار و درآمد دومی را نیز تجربه کنیم . قرار بود این کار، کار دوم مان بشود و فعالیت شرکت عمرانی، کار اولمان باشد ولی زمانی که وارد شدیم، دقیقاً برعکس شد و کار اولمان شد. هزینه و پول را دادیم و طراحی اپلیکیشن را برونسپاری کردیم.
- چقدر هزینه اولیه کرده اید؟
حدودا در سال ۱۳۹۵ برای سایت و اپلیکیشن ۳۰ میلیون تومان هزینه کردیم .
البته نسخه ای که الان می بینید نه ، آن نسخه اولیه الان در دسترس نیست. خیلی خیلی کمتر از این بود، چون دست و بالمان بسته بود. ما یک طرح اولیه به آن شرکت دادیم و برای بقیهاش باید هزینه میکردیم. اصلا نمیدانستیم که استارت آپ چیست؟ ما دو نفر بودیم و یک اپلیکیشنی که در دست داشتیم و فکر می کردیم نیاز بازار را هم درست پیدا کرده ایم. وقتی شروع کردیم متوجه شدیم که ما نه بازار را میشناسیم، نه روشهای بازاریابی را میدانیم. از کجا باید استارت بزنیم؟ چطوری آمارها را رصد کنیم؟ حتی اسم استارت آپ را هم نشنیده بودیم؟ آنموقع شاید تازه باب شده بود. داشتیم جستجو میکردیم که با دانشگاه شیراز و شتابدهندهها و شتابدهندهی کوانتوم و چندتا شتابدهندهی تهران آشنا شدیم.
- اولینبار به سراغ کوانتوم آمدید یا اینکه جای دیگری هم رفتید؟
قبل از اینکه کوانتوم با ما تماس بگیرد دوتا شتابدهندهی تهران با ما تماس گرفتند و بعد شیراز تماس گرفت، ما چون واقعاً نمیخواستیم به تهران برویم و این قرار بود کار دوم مان باشد، این شد که به شیراز آمدیم. اینجا دکتر سهراب پور، خانم دکتر مرادی و خانم رفعت ماه بودند و ما ایده را ارائه دادیم ، دو فاکتور خیلی برایشان مهم بود . اول اینکه مدل صنعت را پسندیدند؛ و دوم اینکه چون خودمان در صنعت ساختمان بودیم و در نهایت ما را پذیرفتند.
- باز هم از ایدهی اولیه بگویید، رقیبی هم داشتید؟ هیچ جایی این مدل را ندیده بودید؟
نمونه کار را ما خیلی سرچ زدیم. در بخش ساختمان واقعاً ما نمونه این کار را نداشتیم. یکسری پلت فرمها بودند که کار میکردند، مثل استادکار. بعد از اینکه ما تحقیقات را انجام دادیم، چندین ماه بعدش پلت فرم های خدماتی وارد بازار شدندکه عمدتا نمونهی خارجی داشتند. که در کشورهای آمریکا و اروپا استفاده میکنند و آنها الگو گرفته بودند.
خدماتی بودند، یعنی مشاغل خانگی را بیشتر ساپورت میکردند. ما چون که صرفاً میخواستیم از یک بازار دنج شروع کنیم و خودمان به نوعی در صنعت ساختمان تخصص داشتیم، ترجیح دادیم که از این مدل وارد شویم، یعنی وارد آن زمینه خدمات نشویم و طبق تحقیقاتی که کردیم کلاً این بازار، بازار بکری بود و خیلی بزرگتر از بازارهایی هست که در حال حاضر کار میکنند، چون اگر بپذیریم که بیست درصد از اقتصاد کشور را صنعت ساختمان تشکیل میدهد ما ابتدائاً بر اساس نیاز جامعه شروع کردیم. جامعه یعنی نیاز این قشری که الآن دارند در حوزهی ساختمان فعالیت میکنند. یعنی کارگرهای ساختمانی و کلا نیروی انسانی متخصص در بخش ساختمان .
یعنی اگر مثلاً من کارگر ساختمانی میخواستم، دیگر به جای اینکه سر چهارراه بروم و دنبالشان بگردم، توی اپلیکیشن شما درخواست میدادم و نزدیک ترین کارگرهایی که آن روز خالی بودند را میدیدم؟
ما سعی کردیم که پلت فرم را بگونه ای ایجاد کنیم که زمانی که شما یک درخواست را میگذارید نزدیکترین فرد را نسبت به موقعیت مکانی شما نشان دهد و قیمت هم که آزاد و توافقی بود.
اپلیکیشن کارگرین در حال حاضر چند بخش است، یک بخشش تبلیغات کسب و کار ها است که آن را در سال نود و پنج ما استارت زدیم، یعنی با این بخش شروع کردیم. یعنی صرفاً تبلیغات کسب و کارهای عمرانی، مثل دیوار؛ ولی مخصوص عمران و ساختمان.
شرکتهای ساختمانی و اصناف ساختمانی میآیند و تبلیغ خودشان را ثبت میکنند. ما یک پله بیشتر از دیوار خدمات میدادیم ، آن هم این بود که یک کارفرما میتوانست نزدیکترین مغازه یا شرکت پروژهاش را، مثلاً اگر ابزار نیاز دارد، نزدیکترین مغازه را بتواند پیدا کند و دیگر نخواهد در شهر دنبال یک وسیله بگردد.
کلاً بخش تبلیغات برای تست بود، برای شناخت و وارد شدن به بازار. یک کارفرما میآید درخواستش را برای کارگر ثبت میکند، ما آن درخواست را با جزئیاتی که کارفرما برای ما ثبت کرده است، برای تمام کارگرهای سطح شهر که در اپلیکیشن ما ثبتنام کرده اند، میفرستیم. کارگرها درخواست را میخوانند و هرکدام از آنها تمایل داشتند درخواست را قبول میکنند، این قبول و اکسپت شدن سمت کارفرما برمیگردد و کارفرما در نهایت رزومهی تمام نیروهایی که درخواستش را قبول کرده اند، میبیند و بررسی میکند.
نظرات دیگران را نسبت به آن کارگر در صورتیکه نمونه کار قبلی داشته باشد به همراه نمره و امتیازش را میبیند و میتواند نزدیکترین ها را نیز ببیند، یا شاید بخواهد چندتا کارگر را در سطح شهر انتخاب کند و تماس بگیرد و دعوت به کار کند.
- حقالزحمه را هم کارفرماها در نهایت میدهند؟
بله، دقیقاً. در حال حاضر به صورت یک خوداظهاری کارگر میآید و ثبتنام میکند. من چند سالم هست، کجاها کار کرده ام و تخصصم چیست و بعد از اینکه بانک اطلاعاتی ما شکل بگیرد، کارفرماها پس از کار ؛ نسبت به کارگرها نظر میدهند. ضمن اینکه ما خودمان هم اینها را احراز هویت میکنیم. این بخش کارگری هست، بخش استادکاری و نیروهای مهندسی هم به صورت مناقصه هست. یعنی شما درخواست تان را ثبت میکنید …
مثلاً میگویید که من میخواهم این میز را بسازم، ابعادش این است، حالا چه کسی، در چه مدت و با چه قیمتی برای من میسازد؟ این را به کارگرین میسپارید. کارگرین هم مثلاً به کسانی میدهد که کارشان نجاری هست. میفرستیم برای کسانی که کارشان این است و قیمت میدهند. شما باز هم میتوانید رزومهیشان و کارهایشان و نظرات مردم را ببینید و انتخاب کنید و بگویید مثلاً من میخواهم با این کار کنم.
- در مورد مهندسین هم بگویید؟
مثلاً شما میگویید من نقشهبرداری میخواهم که به قلات بیاید و یک زمین را برای من نقشهبرداری کند. این نیروهایی که به عنوان نقشهبردار در سیستم ما ثبتنام کرده اند، این کار شما را میبینند و به شما قیمت میدهند و شما میتوانید رزومهیشان را ببینید.
- آنوقت چه سهمی از پروژه شما میگیرید؟
یک مبلغ ثابت از کارفرما در ازای معرفی نیرو می گیریم.
- از پروژه سهمی ندارید؟
نه، از پروژه سهمی نداریم. ولی برنامهی آینده به امید خدا این است که گروهی از نیروها را گلچین و انتخاب کنیم و آن نیروها را احراز هویت کنیم و بعد با آن نیروها درصدی کار کنیم که بتوانیم در سمت کارفرما نیز کار را تضمین کنیم.
مثلاً من این کارگر را اگر پنج تومان گرانتر میدهم ولی در قبال آن گرانتر دادن، کارش را تضمین میکنم. پیش من احراز هویت شده است، اگر مشکلی پیش آمد، میتوانی بیایی و به من مراجعه کنی و حتی در آینده نیرو را با بیمه، به کارفرما میدهیم.
- در واقع یک برنامهی ارزیابی و سنجش شاید داشته باشید؟
در واقع ما در پلت فرم بخشی داریم که همه میتوانند راحت بیایند و ثبتنام کنند، یک احراز هویت مختصر نیز میشوند. بخشی دیگری نیز شامل نیروهایی است که خودمان احراز هویتشان کرده ایم و از کارشان مطمئن هستیم، کارشناس عمرانی ما رفته و کارشان را دیده است و به آنها نمره داده است و میتوانیم هم کارشان و هم شخصیتشان را ضمانت کنیم.
- علاوه بر ماژولهایی که فرمودید، ماژول کارگر و استادکار و مهندسی، یک ماژول هم دارید تحت عنوان ماشینآلات، عنوانش را نمیدانم ولی این را هم میشود توضیح دهید؟
یک بخش نیروی انسانی ست که الآن روی نیروهای کارگری، کارگر روزمزد، نیروهای استادکار متخصص و نیروهای مهندسی داریم فعالیت میکنیم. مرحله بعدی میخواهیم نیروهای ویژهیمان را ساماندهی و معرفی کنیم و مرحله بعد ورود به بخش اجاره ماشین آلات و ابزار ساختمانی است . فرض کنید یک بیل مکانیکی لازم دارید، باید به حومهی شهر بروید و آن راننده را ببینید. آن راننده هم از آنطرف مجبور هست صبح تا شب توی ماشینش بنشیند تا کسی به او مراجعه کند. این قسمت هم جزء برنامهی ما ست، چون خودشان به نوعی نیروی انسانی هستند. به زودی این قسمت را هم اضافه میکنیم که ماشینآلات را هم بتوانند در اپلیکیشن درخواست بدهند و ما خدمات بدهیم.
مرحله بعدیمان فروشگاه مصالح و فروش بیمههای ساختمانی ست. آزمایش های این دو بخش را به نوعی داریم میگیریم، چون ما اگر به بازار برسیم و آن یوزربیس (userbase) مان تکمیل شود، دیگر گسترش دادن ،کار سختی نیست. آنها هم البته مثل فروشگاه مصالح سختیهای خودش را دارد ولی وقتی که زمینهاش را داشته باشیم، میشود آن را ایجاد کرد.
- در مورد کارگرین اگر ، خدمات دیگری ارائه میکند، برای ما بگویید؟
کارگرین بزرگترین و جدیدترین خدمتش همان بخش کارگری هست که آن را به کارگر آنلاین و آنی تعبیر میکنیم، یعنی شما همان لحظه، نیمه شب هم درخواست برای کارگر بگذارید، یکی- دو- سه نفری به شما جواب میدهند.
این سه بخش، سهتا بخش فعال فعلی کارگرین هست و در افق برنامه نیز فروشگاه ماشینآلات را داریم.
ما در شیراز این سه بخش را فعال کرده ایم و در مشهد هم چند روز هست که کار شروع شده است.
البته دفتر مشهد به صورت نمایندگی فعال شده است و چند روز هست که جذب نیرو را شروع کرده است. آنجا هم به همین صورت شیراز شروع به کار می کند.
- آماری از کارگرها و کارفرماهایی که در سیستم ثبت کرده اند، دارید ؟
ما شیراز را به صورت پایلوت شروع کردیم که آزمون و خطاهایمان را در شیراز بگیریم. مشکلاتی در شیراز پیش آمد، باگهایی بود که خود اپلیکیشن داشت. وقفههایی که به دلایل مختلف در کارمان افتاد و کسب تجربه شد برای ورود به یک بازار بزرگتری مثل تهران و مشهد نیازمند این تجربه ها بودیم. در این چندماهی که شروع کرده ایم تقریباً دو هزار و ششصد نصب داشتیم که هزار و نهصدتایش فعال هستند.
فعال هستند، یعنی ماندهاند. یعنی نصب کردهاند و ماندهاند. هفتصد و هفتاد سفارش کار نیز در اپلیکیشن در شهر شیراز ثبت شده و این برای ما بسیار مهم است و تقریباً نود درصد این سفارش ها به نیروی انسانی شان رسیده اند.
صرفاً در شیراز ثبت کار شده و به نیروهایشان رسیدند و چه بازخوردهای خوبی هم داشتیم. خیلی موارد زیاد است، به عنوان نمونه خدمتتان بگویم، خود کارگرها از طریق بخش تماس با ما در اپلیکیشن تشکر می کنند.
از اینکه یک سیستمی به فکر آنها بوده و این قضیه کارگری را ساماندهی کرده است، تشکر می کنند. جالبتر اینکه ما از سمت کارگرها هیچ پولی نمیگیریم، از کارگرهای روزمزد هیچ پولی نمیگیریم.
بطور مثال چندوقت پیش یک کارگری تماس گرفته بود به پشتیبان ما و گفته بود من از روی سیستم شما یک کار گرفتم و یک روز رفتم سرِ کار؛ آن روز خیلی پول نیاز داشتم، کارم صد و بیست- سی تومان مزدش بوده است، کارفرمایم به من صد و هفتاد تومان پول داده است، یک شماره حساب بدهید من به شما پورسانت بدهم. یک همچین بازخوردهایی هم پیش آمده است، از این مدل ها زیاد است.
- اولین کسی که به عنوان کارگر آنجا ثبت کرد را شما قاعدتاً میشناسید؟ در مراحل اول کارگرها را چه شکلی توجیه می کردید؟
ما بنا به آن سابقهی کاری که داشتیم و درحوزه عمران و ساختمان کار میکردیم افرادی را از قبل می شناختیم و شروع کار با آنها بود. همچنین تعدادی از دوستانمان که کارفرما بودند و گروهی نیز افراد و کارگرانی که با آنها از قبل کار می کردیم اولین نفرات بودند که آنها را برای استفاده ترغیب کردیم. این دوستان تبلیغات چهره به چهره نیز برای ما انجام دادند که باعث شد گروه جدیدی نیز جذب اپلیکیشن شوند.
شاید ما در شیراز در این قسمت کمی ضعیف عمل کردیم، به خاطر مشکلاتی که بود. ولی این تجربههای شیراز را جمع کردیم و داریم به مشهد میرویم و در ورود به تهران نیز از این تجربه ها استفاده میکنیم.
- در مورد مدل استفاده کارگرها از موبایل و اپلیکیشن با مشکلی مواجه نشدید ؟
برای این کار اینطوری تست میگرفتیم، از سال نود و پنج کنار دکههای کارگری که میرفتیم، مثلاً دهتا دهتا کارگرها را در نظر میگرفتیم و میگفتیم این دهتا ببینیم چندتایشان گوشی دارند؟ بعد پیش او میرفتیم و میگفتیم که تو با واتس آپ، با دیوار کار کردی؟ اصلاً ملاک مان بیشتر دیوار بود. همان سال نود و پنج شاید چهل درصد درشیراز، حداقل آن آماری که ما گرفتیم با گوشی هوشمند کار می کردند … خیلیها هم هنوز اسنپ روی گوشیشان نداشتند. ضریب نفوذ گوشی هوشمند چهل درصد بود. ولی الآن که سر دکه میرویم و آمار میگیریم هفتاد- هشتاد درصد گوشی هوشمند دارند که با آن کار میکنند.
اسنپ چقدر به ما کمک کرد. فرهنگسازی کرد در پرداخت آنلاین و اعتماد به اپلیکیشن و …
عمده توان و هزینهیمان در بخش بازاریابی، صرف این فرهنگسازی میشود ، صرف آموزش میشود … چرا؟ چون این بخش جدید است و برای یک جامعه ایست که نیاز به آموزش دارند و ما این را میدانیم و داریم با آن کنار میآییم. فعالترین بخشمان، بخش پشتیبانی هست که با نیروها تماس میگیرد. اول مهم بود که اینها را روانشناسی کنیم و با آنها صحبت کنیم و چطوری آموزش بدهیم و با چه زبانی، خدا را شکر این تجربهها را کسب کردیم. همانطور که اسنپ یک جاده صافکن بود برای ما، برای پرداختهای آنلاین، ما هم شاید یک جاده صافکن باشیم برای کسانی که میخواهند بیایند و در این زمینه کار کنند..
- از تیم کارگرین بگویید، چند نفرید؟ فاز اول کارتان تمام شده یا نشده است؟
اتفاقاً یکی از ریسکهایی که دکتر سهراب پور (مدیر شتاب دهنده کوانتم) کرد، این بود که ما را بدون تیم اینجا پذیرش کرد.
این لطف را به ما کرد و به ما یک مهلت دادند که تیم جمع کنیم و تازه ما آمدیم و با استارت آپها آشنا شدیم و فهمیدیم چه هست و تیم چه هست و مهمترین بخش کار تیم هست. یک مقدار شانس داشتیم، هم اینکه دوستانی که اینجا آمدند لطف داشتند. کلیت ایده برایشان جالب بود و چشمشان را میگرفت و یا اینکه این کار را کمک به جامعه کارگری می دانستند.
تیم مان اول دونفر بودیم، بعد شدیم سه نفر، بعد پنج نفر شدیم. بعد هفت نفر شدیم و الآن هم تقریباً یازده نفر هستیم.
بنده (هادی پور ) و مهندس سلطانی در بخش اجرایی و بازار هستیم .
بازاریابی را هم خودمان انجام میدهیم، ولی نیروی مستقیم هم داریم.
در حال حاضر دو نفر مسئول پشتیبانی داریم. در تیم فنی مان هم چهار نفر نیروی فنی به صورت ثابت داریم و یک نفر هم مدیر فنی داریم.
در حال حاضر همه اپلیکیشن متعلق به تیم خودمان هست. نسخه قبلی را کلاً با کاربرهایی که داشت کنار گذاشتیم و دوباره از اول شروع کردیم، کار سختی هم بود. بچهها واقعاً زحمت کشیدند و زمان گذاشتند. هنوز که هنوز هست هم خیلی جا برای بهتر شدن دارد.
برای ارتباط با اپهای دیگر هم برنامه ای دارید اینکه از جامعهی مخاطب اپلیکیشنهای دیگر هم استفاده کنید؟ اصلاً به آن فکر کردید؟ در استارت آپ ها زیاد اتفاق میافتد.
بله، بحث همپوشانی هست که اتفاق میافتد. در حقیقت ما سعی کردیم از یکسری پلت فرمها استفاده کنیم. مثلاً از اپلیکیشن پوشه برای تبلیغ و بازاریابی استفاده کردیم. حتی از دیوار و شیپور برای جذب نیروهایمان استفاده کردیم.در حال حاضر هم نیاز داریم که یکی از این اپلیکیشنهای حوزهی حمل و نقل، کارگرمان را سر پروژه ببرد.
ما در حال حاضر هفتصدتا استادکار داریم و صد تا صد و پنجاه تا کارگر داریم و مابقی کارفرما هستند و تبلیغدهنده. این استادکارها که گفتم خدمتتان هفتصدتا، خودشان به نوعی نقش کارفرما را هم دارند. چون خودشان کارگر نیز دارند.
- مسائل حقوقی برایتان مسئلهساز نشده است؟ مثلاً با ارگانی، نهادی …
تا الآن چون اسم دانشگاه شیراز پشتمان بوده است و حمایتهایی که در این قضیهی بخش کارگری انجام میشد، اتفاق خاصی نیفتاده ولی تهدیدهایی بوده است.
یعنی پیگیر این هم هستید که بتوانید یکجوری ثبت حقوقی و رسمی داشته باشید.
حتماً. این قضیه را داریم پیگیری میکنیم
- شتابدهنده چه کمکی کرد؟ به نظرتان اینکه با شتابدهنده همراه شدید قاعدتاً طبق آن چیزهایی که شنیدیم خیلی به شما کمک کرده است؟
عالی. یعنی یکی از تیمهایی که مزهی شتابدهنده را خیلی خوب حس کرد، ما بودیم. ما از یک محیط دیگر آمدیم … حالا بچههای دیگر با ایده میآیند و اینجا تازه شروع میکنند. ما با کار آمدیم، با کاری که احساس میکردیم دارد شکست میخورد.
در اینجا قرار شد که محصول مان سه ماهه آماده شود و شش ماهه به بازار بیاییم که این اتفاق نیافتاد و بیشتر طول کشید. خوب اینجا نوع کار را درک کردند.
- برای آینده هم برنامهای دارید، من بخواهم بپرسم که مثلاً برای سال هزار و چهارصد و چهار، کارگرین کجاست؟
دقیقاً. ما تا سه سال آیندهیمان را هم از نظر هزینه و هم از نظر برنامههایی که توی این بازه میخواهیم اجرا کنیم، همهی اینها را زمانبندی کردیم و مشخص است. حتی شما الآن به من بگویید … البته به صورت قطعی نمیشود گفت ولی برنامهریزیاش را کردهایم. مثلاً اینکه سال آینده بهمنماه چقدر تیمتان هزینه دارد و با آن هزینه قرار است به چه سود و فروشی برسید و امکانات شرکت چه هست؟ اینها را ما با کمک همان دوستان شتابدهنده برنامهریزی کردیم.
بیشتر چیزی که اینجا به ما کمک کرد، بحث آموزشها بود. یعنی آموزشهایی که اینجا از طریق خود نیروهای شتابدهنده بودند یا افرادی که میآمدند و کارگاههایی که اینجا برگزار میشد.
- به مرحلهی سوددهی رسیده اید؟
نمی دانم ما پوستمان کلفت شده است یا اینکه صبر اکوسیستم کم است. ما خودمان صبرمان زیاد است، ما هدفمان این بود که این بخش نیروی کارگری را اینقدر ارزان بالا بیاوریم که به یک userbase ی برسیم. بعد از ظرفیتهای دیگر مثل همان نیروهای ویژه، فروشگاه مصالح، فروش بیمههای ساختمانی، تبلیغات و اینها بتوانیم به سود برسیم. ولی هم صبر این اکوسیستم کم است، هم صبر آن سرمایهگذارها کم است. همه از روز اول فقط درآمد و پول را میبینند و به بخش های دیگر ماجرا را نگاه نمیکنند.ولی جنس کار بعضی موارد فرق میکند. ما هدفمان این بود که اینقدر رایگان، یعنی نزدیک به رایگان مخاطب و یوزر را جذب کنیم که بتوانیم کارهای دیگر با آن یوزر انجام بدهیم.
- تاکنون جذب سرمایه داشته اید؟
نه، هنوز. تازه برای جذب سرمایه اقدام کرده ایم و با یک شرکت صحبت کردیم و منتظر نتیجه هستیم. در واقع به سراغ یک شرکت سرمایهگذاری رفتیم .
- چه مقدار سرمایه نیاز دارید، که بتواند کارتان را حداقل تا سه سال آینده پیش ببرد؟
ما دو پلن سرمایهگذاری برنامهریزی کردیم. یکی شش ماهه که برای زنده ماندن تیم مان و مارکتی شدن محصولمان حداقل در بازار شیراز و یک برنامه بلند مدت دوساله و سه ساله داریم. کوتاه مدت مان را ما روی پانصد میلیون بستیم که شش ماهه محصول را مارکتینگ کنیم. بچههای تیم و نیروی انسانی مان را بتوانیم حقوق بدهیم و همچنین تجهیزاتی را که نیاز کارمان هست از نظر زیر ساختی بتوانیم تأمین کنیم.
- در بازاریابی و تبلیغات به نظر خودتان موفق بوده اید ؟
اصلاً ، این تعداد یوزری که گرفتیم بدون یک ریال هزینهی بازاریابی گرفتیم.
- برای این بخش نمیخواهید سرمایه جذب کنید؟
بله، دقیقاً یک بخش از هزینههایمان هزینههای بازاریابی هست.
- به نظر میآید الآن با این وضع که هست توی بخش تبلیغات باید جدیتر باشید؟ درست است؟
ما الآن پلنی که داریم برای شش ماهه تقریباً چهل درصد هزینه صرف تبلیغات میشود، پنجاه درصد صرف نیروی انسانی میشود و آن ده درصد هم سایر هزینههاست.
- بیشترین هزینهیتان صرف چه میشود؟
نیروی انسانی.
در شش ماه اول نیروی انسانی. ولی خوب در پلن بعدی که سه ساله داریم و نیاز به سرمایهی میلیاردی داریم، شصت درصد هزینه صرف تبلیغات میشود.
یک بخش از اینکه واقعاً تبلیغات نکردیم، حسابشده بود. یعنی خودمان از عمد تبلیغات نمیکردیم چون داشتیم محصولمان را توی شیراز تست میکردیم. نمیخواستیم زیاد یوزر بگیریم بعد یک محصول نامناسب، یک خاطره و تجربهی بدی را برایشان ایجاد کند. ولی حالا وضع فرق می کند و بیشتر این سرمایهای هم که دنبالش هستیم برای تبلیغات در شیراز می خواهیم، در مشهد ، تیمی که داریم صرفاً تیم اجرایی هست. مشخص است و فقط دارد کار اجرایی بازاریابی را انجام میدهد. ولی خوب شیراز ما درگیر همهچیز هستیم، درگیر تیم هستیم، درگیر توسعه هستیم و همچنیم مشکلات جانبی دیگر …
- برای بخش پایانی به ما در مورد کلیت اکوسیستم بگویید؟ در فضای اکوسیستم شما دو- سه سال بودید؟ فضای کسب و کار را چطوری میبینید ؟ هم در واقع بخش نهادی و حاکمیتیاش و هم اینکه بخشهای خصوصی چگونه عمل کنند، پیشنهادی، حرفی، حدیثی، نقدی، هر چیزی که دارید بفرمایید ما میشنویم؟
از نظر بنده کلاً اکوسیستم استارت آپی پتانسیل خیلی زیادی دارد یعنی چون به سمتی میرود که دنیا دارد به این سمت میرود، اصولاً ممکن است تا چندین سال دیگر، اکثر کسب و کارها به این سمت برود و پتانسیل زیادی دارد. نهادهای حاکمیتی اگر توجه بیشتری شود و مسئولان این قضیه را جدیتر بگیرند. یعنی در حد یک دستور یا در حد صحبت کردن نباشد، بیشتر حمایت کنند. در حال حاضر فارس نسبت به تهران که پایتخت هست، در توسعه اکوسیستم عقبتر است، چه از لحاظ آموزشهایی که آنجا ست یا شرکتهای بزرگی که دارند فعالیت میکنند یا برخی موضوعات دیگری که در استان فارس اصلاً اتفاق نمیافتد. اینگونه باشد که دستگاه های حمایتی استارت آپها را به عنوان یک پشتوانه نگاه کنند، نه به عنوان یک تهدید.
مثلاً یکی از مشکلاتی که همیشه بوده و هست در صنعت ساختمان قراردادهای نانوشته است که کارگر و استادکار با آن کارفرما هیچ قراردادی ندارد و بعداً هزارتا اتفاق میافتد. ما میخواستیم این بخش را پوشش دهیم ولی هیچ کس حمایت نکرد و پاپیش نگذاشت. فکر کردیم، چالشهایش را درآوردیم و ایده برای این قضیه چیدیم ولی … احساس میکنم که این حمایت باید واقعیتر و پیگیرتر باشد. خودمان بس که بهبه و چهچه شنیدیم خسته شدیم. سعی میکنیم کار خودمان را بکنیم. وقتی هم که یک کسی میآید و یک قولی میدهد اصلاً حسابی روی آن نمیکنیم. دیگراینکه نگذارند انحصار اتفاق بیافتد. اگر در ایران در این حوزه ها انحصار اتفاق بیفتد کسانی که دارند دلسوزانه کار میکنند و بنگاه های کوچک هستند نابود می شوند.
- ممنونم، جناب سلطانی و هادیپور لطف کردید. باعث افتخار بود، انشاءالله رونق کسب و کارتان را ببینیم.
[۱] marketplace
[aparat id=”yxo7F”]